از همهء دوستانی كه لطف كردن و در مورد جایزهء سوره من رو شرمنده كردن و حضوری و تلفنی و اساماسی و ایمیلی تبریك گفتن تشكر میكنم,البته برخی از دوستان از فردای داوری به من تبریك میگفتن و حتی بعضیاشون قول شیرینی رو هم ازم گرفتن كه این حقیر قول شیرینی رو در صورت دریافت جایزه بهشون دادم (یعنی الان باید از شرمندگیشون دربیام).
فقط این سوال باقی میمونه كه این اخبار از یه جلسهیی كه یه عده آدم معدود اونجا هستن چطور به بیرون درز میكنه؟و باز چرا صبر ماها اینقدر كمه برای رسیدن روز اختتامیه؟ بطوری كه پیام برازجانی(كه از دوستان برگزاركنندهء مسابقه بود) در طول این مدت از شدت پرسشهای دوستان به مرز خودكشی رسیده بود.
البته در پی این سوالها نیستم و فقط از خودم پرسیدم,همین!
از یه سری از عزیزانم هم باید روی سن تشكر میكردم كه فراموشم شد:
1-پدر عزیزم (كه روحش شاد) و مادر نازنینم (كه امیدوارم همیشه سایهش بالای سرم باشه)كه با اعتماد داشتن به من در همهء موارد همیشه باعث ایستادگی من بودن.
2-برادرم ابوالقاسم كه اولین بار من و با دوربین آشنا كرد و همهء داشتههاش رو در اختیار من گذاشت.
3-حسین افخمی كه اولین استاد عكاسیم بود و اگه سختگیریها و نگاه تیزبین او و تلاشهاش(لااقل برای من) نبود من مدتها قبل عكاسی رو كنار گذاشته بودم.
4-دوستان همكارم و علیالخصوص مرتضی فرجآبادی كه از همون اول كارم هم به من خیلی اعتماد داشت و هم با نظراتش اثرات بسیار خوبی روی عكسام داشت.
5-هرچند بارها گفتم ولی بازم میگم:یلدای عزیز.
اگه بخوام همه رو بگم لیست بلندبالایی رو باید بنویسم كه فعلا" مجالش نیست ولی از همهء كسانی كه در هر برحهیی از زندگیم دستم رو گرفتن و یا چیزی بهم یاددادن ممنونم.

و در پایان امیدوارم عمرم اونقدر باشه كه از همهء عكاسان خوب ایرانی در حال پایین آمدن از سن جایزههای بینالمللی عكاسی عكس بگیرم.
این مطب علیرضا هم در ادامهء مطالب بخونین كه یهكم روحیهتون شاد بشه.
مخلص همهء شما:مهدی قاسمی